فیلم «لوگان» Logan محصول سال ۲۰۱۷ است که به کارگردانی جیمز منگولد (James Mangold) ساختهشده است. هیو جکمن (Hugh Jackman) در نقش لوگان در فیلم حضور دارد. نقشی که در طول ۱۷ سال گذشته به ایفای آن پرداخته و این فیلم آخرین بازی او در این نقش محسوب میشود. این موضوع شاید برای طرفدارانی چون من خیلی جالب نباشد ولی امیدوارم نفر بعدی در این نقش با همین صلابت ظاهر شود ولی ته دل من و احتمالاً خیلی از طرفداران دیگر، لوگان و ولورین همیشه هیو جکمن خواهد بود. پاتریک استوارت (Patrick Stewart) نیز در این فیلم در نقش خود یعنی چارلز اگزویار (پرفسور ایکس – Professor X) در کنار لوگان حضور دارد.
جیمز منگولد متولد ۱۶ دسامبر ۱۹۶۳، تهیهکننده، فیلمنامهنویس، کارگردان سینما و تلویزیونی آمریکایی است. مهمترین فیلمی که از او دیدهایم، «سربهراه باش» Walk the line در سال ۲۰۰۵ است. هیو مایکل جکمن (Hugh Micheal Jackman) متولد ۱۲ اکتبر ۱۹۶۸، تهیهکننده، خواننده و بازیگر استرالیایی است. او برای بازیهای متعددش در ژانرهای مختلف شناخته میشود. مهمترین آنها بازی نقش ولورین در مجموعه فیلمهای «مردان ایکس» است. او همچنین در فیلمهای کمدی-رمانتیکی چون «کیت و لیوپالد» Kate and Leopald در سال ۲۰۰۱، فیلم ترسناک-هیجانی «ون هلسینگ» Van Helsingدر سال ۲۰۰۴، فیلم شعبده محور «پرستیژ» The Prestige در سال ۲۰۰۶ و نسخه فیلم «بینوایان» Les Misérables در سال ۲۰۱۲ و … بازی کرده است. بازیش در فیلم بینوایان یک جایزه گلدن گلاب (Golden Glob) و نامزدی جایزه اسکار را برایش به ارمغان آورد.
و اما نظر منتقد راجر ایبرت دربارهی این فیلم.
با شروع فیلم، لوگان زندگی آرام و بیسروصدایی را بهعنوان راننده تاکسی دارد. او را میبینیم که در تاکسیاش خوابیده وعدهای سعی به دزدیدن لاستیک ماشینش دارند. در تلاش برای مقابله با دزدان تیر میخورد، ولی همه میدانیم که تیر کاری با لوگان نمیکند. چیزی نمیگذرد که چنگهای فولادینش بیرون میآیند و بر جمجمه و بدن دزدان مینشیند، صحنهای که هیچگاه در فیلمها به این صورت نمایش نداده شده بوده. لوگان نهتنها اولین فیلم خیلی خشن (سانسور شده برای صحنههای خشن برای کودکان) در اینگونه فیلمهاست بلکه روش مانگول در نمایش صحنههای زدوخورد و هیجانانگیز هم روشی جدید برای فیلمهای نوع مارول بهحساب میآید. تدوینهای زیاد و نماهای از راه دور برای پنهان کردن صحنههای زدوخورد و جلوههای ویژهراهی در این فیلم ندارند. ما همیشه نزدیک به صحنههای زدوخوردیم شاید تقریباً از روی زمین آنها را میبینیم، بیشتر شبیه به فیلمهای «جیسون بورن»Jason Bourn هستند تا فیلمهای ابرقهرمانی، بیشتر تمرکز بر روی آرایش جنگودعواست تا تدوین فیلم. کار جکمن در این صحنهها بسیار ظریف و مطابق با راه و روش ولورینی ست که میشناسیم، هیچ شوخی ندارد. لوگان در چند صحنه زیبای تعقیب و گریز هم حضور پیدا میکند و فیلم مانند باقی فیلمهای ابرقهرمانی برای نمایش داستان تعلیق اضافهای ندارد، هیجان فیلم درخور شخصیتها و اتفاقات داستاناند ازاینجهت تقریباً شبیه به داستان فیلم «مکس دیوانه: جاده خشم» Mad Max: Fury Road است. این فیلم فقط راه و روشی شبیه به فیلمسازی جورج میلر (George Miller) ندارد، بلکه با راهی شدن لوگان، پروفسور ایکس و دختری مرموز (دافنه کین – Dafne Keen) به یک فیلم جادهای هم تبدیل میشود. آنها درراهاند تا به ایدن (Eden) جایی که افرادی دیگر همانند آنها به آنجا پناه بردهاند تا زندگی جدیدی را رقم بزنند برسند، اما اینکه این مکان واقعاً وجود داشته باشد معلوم نیست. لوگان متوجه میشود که هنوز در یک میدان به جنگیدنش نیاز است، او باید دخترک را از دست دشمنانی (گروهی که در کتاب کمیک هم وجود دارند) که در پی او هستند، نجات دهد. این گروه توسط فردی رذل به نام دونالد پیرس (بوید هولبروک -Boyd Holbrook) رهبری میشود.
هولبروک به کمک داستانسرایی ریچارد ای گراند (Richard E Grant) چندین صحنهی جالب در فیلم دارد اما دشمن اصلی لوگان زمان است. پروفسور ایکس در برههای از زندگی ست که بسیار پیر شده و تشنج میکند، به این فکر کنید که کسی با توانایی ذهنی پرفسور که توانایی کنترل افراد را از طریق ذهن دارد و ذهنش بهعنوان یک وسیله کشتارجمعی طبقهبندیشده، تشنج بگیرد چه میشود؟ نه اصلاً فکرش را نکنید. او به آمپولی آرامبخش و قرص احتیاج دارد تا بتواند جلوی تشنجها را بگیرد و به افکار قبلی دست پیدا نکند. میداند که زمان زیادی برای زندگی در این دنیا ندارد. لوگان هم همین وضع را دارد، جکمن در به تصویر کشیدن مردی فرای قدرتهای ماورا طبیعیاش شاهکار کرده و یکی از بهترین بازیهای خود را به نمایش گذاشته است. دریافت جکمن از لوگان مردی است که دوستان و هدفهایش را گمکرده و ازدستداده و دیگر انگیزهای برای مقاومت و جنگ ندارد. شاید بازی او شبیه به آخرین بازیهای جان وین (John Wayne) یا کلینت ایست وود (Clint Eastwood) باشد. قهرمانی که برای آخرین بار باید وارد میدان شود، اما جکمن با هوشمندی وجههی انسانی لوگان را به نمایش میگذارد و تنها به قدرت ماورا طبیعی او تکیه نمیکند. این بازی، نمایشی بینظیر از اوست.ممکن است افراد با نگاه به فیلم تم و فلسفه پشت آن را بیرون بکشند، اما فراموش نکنید که این فیلم، فیلمی زیبا و هیجانانگیز برای تماشاست و تجربهاش لازم است. مقایسهاش با «فرزندان انسان»Children of men و وسترنهای کلاسیک ممکن است شمارا به این فکر بی اندازد که فیلمی با داستانی اضافهکار و فوق روشنفکر مآب روبرویید. این حقیقت ندارد. اول و آخر اینکه این فیلم، فیلمِ اکشنی تمام و کمال است. صحنههای اکشن این فیلم تماماً هدفمندند و گیرایی آنها نسبت به دیگر فیلمهای ابرقدرتی بسیار بیشتر است، در دیگر فیلمها صحنههای زدوخورد بیشتر برای به رخ کشیدن بودجه خرج شده در فیلم ارائه میشوند. وقتی لوگان به صحنههای اکشن وارد میشود کاملاً طبیعی جلوه میکند و تم و شخصیتهای داستان را بهراحتی جلو میبرد. تقریباً مثل «ترمیناتور ۲»Terminator 2:Judgement day از جیمز کامرون (James Cameron)، فیلم دیگری که این فیلم از آن بهره گرفته، فیلمی جادهای و همراه باشخصیت حمایتکننده و تلاشگر برای حفظ نسل آینده (یک خاصه مشترک دیگر هم هست که بهتر است آن را لو ندهم).
فیلم لوگان یک فیلم خوب است که میتواند رکوردشکن و نوآور باشد. مطمئناً نگاه ما را به دیگر فیلمهای ابرقهرمانی و تاریخچهی ساخت این فیلمها توسط کمپانیهای مختلف، عوض خواهد کرد. اشتباه نکنید من هم فیلمهای ابرقهرمانی معمولی را بهاندازهی همه شما دوست دارم، شاید بیش از خیلی از منتقدین دیگر، اما فیلم لوگان نشان داده که میتوان با عمیق شدن در این ژانر از فیلمها و به تصویر کشیدن متفاوت آنها گل کاشت. بهنوعی این فیلم ساختاری جدید به نوع ساخت فیلمهای ابرقهرمانی داده است، سخت میتوان پسازاین به عقب بازگشت.
دیدن فیلم را در نماوا از دست ندهید و نظرتان را با ما در میان بگذارید.
به سینما و حواشی سینما از بچگی علاقمند بودهام؛ شاید بعضی وقتها بیشتر از خود فیلم. لیسانس جامعه شناسیام رو از دانشگاه الزهرا اخذ کردم و درسهای مورد علاقه ام جامعه شناسی هنر و ادبیات بودند. فوق لیسانس مدیریت بین الملل را هم از دانشگاه Kings College London گرفتهام. درحال حاضر به غیر از تدریس، همکاری با بلاگ نماوا را به عنوان مترجم آغاز نمودهام.
سلام، خدا قوت
لطفا فیلم « شوالیه تاریکی » رو به صورت HD قرار بدید، از سایتی به این خوبی انتظار بیشتری داشتم … .
با تشکر
هیو جکمن فوق العاده……..اسکار و باید بهش میدادن
پایان فوق العاده و غیر منتظره بود
::::نقدی ناشیانه بر دِرامَکشِنی پر فروغ::::
هیو جکمن؛ لوگان، ولوورین …
بی شک سینمای هالیوود و شرکت پر افتخار مارول در بروز خلاقیت های خود بر روی پرده سبز جای هیچ بحثی را نخواهند گذاشت و سریال-سینماهای این گروه گواه بر این مطلب خواهد بود، مردان ایکس-لوگان، قسمتی از این افتخارات است که مشتاقان این سبک از هیجان و نمایش ها را هر ساله مترصد پرده خوانی داستانی دیگر نگاه میدارد و به نوعی قاتل بالفطره گیشه سینماها می شود. بدیهیست پس از نمایش موفقیت آمیز ولوورین ۱ و ۲ و همچنین داستان های دنباله دار مردان ایکس اینبار خواهان تماشای جذاب ترین داستان از سری تخیلات به نسبت حقیقی از این تیم باشیم تا همچون گذشته چشم کوبِ پرده جادو شویم! اما آغازی تلخ و انتهایی تلخ تر باعث شد تا فروغ این سناریو و داستان، جذابیت همیشگی خود را نداشته باشد و همچنین استفاده از نیروهای فراطبیعتِ انسانی کاستی هایی را توشه بار چشمان مخاطب کند. آغازی تلخ بر نشان دادن پرفسوری پیر و از کار افتاده، گرگ نمایی که قادر به شفای خود نیست و کالیبانی که فقط به اسم آشنا بود! و انتهایی تلخ تر وقتی تمام خاطرات مخاطب یکی پس از دیگری مرگ بدرقه گرِ راهشان شد! شاید هیچ گاه برای مخاطب تصور نمیشد انسان فراطبیعت هم سرنوشتی همچون مرگ را نظاره گر باشد و به نوعی جاودانگی را ترسیم باورهای خود کرده بود اما پایان دراماتیک “لوگان” این حقیقت را آشکار ساخت که هیچ جنبده ای قادر به مادام زیستن نیست و روزی بر طبل نبودنش خواهند کوبید. با همه این اوصاف دل کندن از شخصیت لوگان برای بسیاری آسان نخواهد بود و میتوان غم از دست دادن این کاراکتر را به وضوح لمس کرد، لکن با توجه به گریختن نوپاهای جهش یافته میتوان منتظر ظهور داستانی دیگر با تم و ظاهر متفاوت تر بود.
هیو جکمن متولد سیدنی هست و استرالیه. محض اطلاع.
ببخشید استرالیایی
دوست عزیز لطفا نقد ها رو با دقت مطالعه کنید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
Current ye@r *
Leave this field empty
تمامی حقوق این سایت متعلق به وبسایت نماوا است. تماشای فیلم تماس با ما